بلاگفا یک ابزار قدرتمند برای ساخت و مدیریت وبلاگ است. بلاگفا به شما کمک می‌کند تا با سرعت و سهولت اطلاعات، خاطرات، مطالب و مقالات خود را در اینترنت منتشر کنید.

وبلاگهای بروز شده

...قاعدتا ادم مریض باید استراحت کنه.ولی همش اینجوری ام که ینی کل روزو بدون هیچ فعالیتی فقط بخوابم؟ینی هیچ کار مفیدی نکنم؟ بعد بدبختی اینجاست که من اصلا وقتی سالم و سلامتم هم آدم فعالی نیستم.خیلی هم طرفدار وقت هدر دادنم.ولی از طرفی هم
اندر باب حکمت انتخاب تم پارتی !ی جای کتاب دروغ های کوچک بزرگ ، توضیح میده ک آقایون همه سعی خودشون میکنن تا ب تم لباس الویس پریسای نزدیک بپوشن و ادای احترام داشته باشن . یهو پرت میشم ب فیلم جنگل پرتغال و تم کلاه خلبانی و علتی ک توضیح داد ادای احترام ب پدربزرگ
آنه شرلیسلام یکی از لذت بخش ترین انیمیشن هایی که احساس میکنم خود منم، آنه شرلی هست. امروز قسمت آخرشو تموم کردم، با مردن متیو پابپای آنه و ماریلا گریه کردم. هر روز صبح که بیدار میشم تایم صبحانه آنه رو میدیدم، میدونید حس میکردم احساساتش و
همسر آینده نگو ، فرشته بگو :Dدارم از بیکاری ( و قهر ) اون لیستِ " همسر آینده م چجوری باشه؟ " رو مینویسم به نظرتون کدومش زیاده خواهیه ، یا کجا چیو جا انداختم؟ این دو تا فقط از نظر ظاهری و رفتاری بود اعتقادی و بقیه چیزا رو بعدا میگم براتون
فرهنگ هلنیعصر هلنیستی از لشکر کشی های اسکندر به شرق اغاز میشود در سال 323 پیش از میلاد پدید امده و از فتوحات او تا استقرار سلطه روم تا اسیای صغیر و مصر به طول می انجامد (از قرن سوم قبل از میلاد تا اول میلادی). با در امیختگی تمدن شرق و غرب
بعضیا هیچ وقت نمی‌فهمنفک کن وقتی اون مرتیکه نصیحت کرد که به خانواده احترام بذار و .. از دهنم پرید که اینا قرار بود پارسال تیرماه جدا شن من جلوشونو گرفتم. سکوتش اونقدر تامل‌انگیز نبود چون بعدش گفت به هر حال از این اختلافات هست! واقعا؟ تو این سن و سال؟
نعمات الهی!پسرم متولد ۱۴۰۰ هستش...خیلی کوچولوعه... پشت تلفن گفت ...‌سلام بابا کی میای... گفتم تو کی این همه حرف زدن بلد شدی... گفت بلدم زود زود بیا خونه!!! واقعا چقدر بچه ها زود بزرگ میشن ها... و چقدر ما آدما ناشکریم و فراموشکار... به نظرم
استاد تهذیبگر: فانگ یوآن در مقابل نگهبانان (بخش سوم)فانگ یوآن احساس قدرت می‌کرد. هاله مرگش مانند سیلابی سرکش شده بود. لبخند می‌زد و نگاه سردش روی دو مجسمه افتاده بود. چشمانش با برق سردی درخشیدند و پنجه‌هایش برنده‌تر از هر زمان دیگری بودند.
اشتباه از من بودتو هزار بار خودتو از چشم من انداختی... و من چون دوستت داشتم هر هزار بار فوتت کردم باز گذاشتمت اون بالا ' قطعا من اشتباه کردم،،،قطعا !